loading...
اس ام اس،جوک،عکس،سرگرمی،زناشویی،مد،دکوراسیون،آهنگ،فروشگاه اینترنتی
این سایت تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران میباشد

بسم الله الرحمن الرحیم

امام,رهبر,آقا

این سایت مطابق قوانین جمهوری اسلامی بوده و در ستاد ساماندهی ثبت شده است.

https://rozup.ir/up/fast2pix/Pictures/goozaresh.jpghttps://rozup.ir/up/fast2pix/Pictures/ghavanin.jpg

آخرین ارسال های انجمن
آسانا حقی بازدید : 245 شنبه 14 دی 1392 نظرات (0)

 راز نور و نان ! (داستانک)

 

داستان,داستانهای خواندنی,داستان کوتاه

 

راز نور و نان این همه گندم، این همه کشتزارهای طلایی، این همه خوشه در باد را که می خورد؟ آدم است، آدم است که می خورد


این همه گنج آویخته بر درخت، این همه ریشه در خاک را که می خورد؟ آدم است، آدم است که می خورد


این همه مرغ هوا و این همه ماهی دریا، این همه زنده بر زمین را که می خورد؟ آدم است ، آدم است که می خورد

هر روز و هر شب، هر شب و هر روز زنبیل ها و سفره ها پر می شود، اما آدم گرسنه است. آدم همیشه گرسنه است.


دست های میکائیل از رزق پر بود. از هزار خوراک و خوردنی. اما چشم های آدمی همیشه نگران بود. دست هایش خالی و دهانش باز


میکائیل به خدا گفت: خسته ام ، خسته ام از این آدم ها که هیچ وقت سیر نمی شوند. خدایا چقدر نان لازم است تا آدمی سیر شود؟ چقدر !


خداوند به میکائیل گفت: آنچه آدمی را سیر می کند نان نیست، نور است. تو مامور آن هستی که نان بیاوری. اما نور تنها نزد من است و تا هنگامی که آدمی به جای نور، نان می خورد گرسنه خواهد ماند.

***

 

میکائیل راز نان و نور را به فرشته ای گفت. و او نیز به فرشته ای دیگر. و هر فرشته به فرشته دیگری تا آنکه همه هفت آسمان این راز را دانستند. تنها آدم بود که نمی دانست. اما رازها سر می روند. پس راز نان و نور هم سر رفت. و آدمی سرانجام دانست که نور از نان بهتر است. پس در جستجوی نور برآمد. در جستجوی هر چراغ و هر فانوس و هر شمع.


اما آدم، همیشه شتاب می کند. برای خوردن نور هم شتاب کرد. و نفهمید نوری که آدمی را سیر می کند نه در فانوس است و نه در شمع. نه در ستاره و نه در ماه.


او ماه را خورد و ستار ها را یکی یکی بلعید. اما باز هم گرسنه بود.

**

خداوند به جبرئیل گفت: سفره ای پهن کن و بر آن کلمه و عشق و هدایت بگذار.


و گفت: هر کس بر سر این سفره بنشیند، سیر خواهد شد.


سفره خدا گسترده شد؛ از این سر جهان تا آن سوی هستی. اما آدم ها آمدند و رفتند. از وسط سفره گذشتند و بر کلمه و عشق و هدایت پا گذاشتند.


آدم ها گرسنه آمدند و گرسنه رفتند. اما گاهی، فقط گاهی کسی بر سر این سفره نشست و لقمه ای نور برداشت. و جهان از برکت همان لقمه روشن شد.

و گاهی ، فقط گاهی کسی تکه ای عشق برداشت و جهان از همان تکه عشق رونق گرفت.

و گاهی، فقط گاهی کسی جرعه ای از هدایت نوشید و هر که او را دید چنان سرمست شد که تا انتهای بهشت دوید.

***

سفره خدا پهن است اما دور آن هنوز هم چقدر خلوت است.


میکائیل نان قسمت می کند. آدم ها چنگ می زنند و نان ها را از او می ربایند.

میکائیل گریه می کند و می گوید: کاش می دانستید، کاش می دانستید که نور از نان بهتر است.

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
بزرگ ترین سایت عاشقانه مطالب عاشقانه,تصاویر عاشقانه,دل نوشته,اس ام اس عاشقانه
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    حاضری وقتی گشت تو و عشقتو دید پرسید چه نسبتی داری بگی عشقمه؟
    نظرتون درباره سرعت لود صفحه سایت چیه؟؟
    پسری یا دختر؟؟
    تلاش وتقوی

    تلاش وتقوی


    امام خمینی (ره)

    در علم وتقوا کوشش کنید که علم به هیچ کس انحصار ندارد .علم مال همه است .تقوا مال همه است .وکوشش برای رسیدن به علم وتقوا وظیفه همه ماست وهمه شماست.

    جوانان عزیز
    https://rozup.ir/up/fast2pix/Pictures/041-15.jpg


    امام خمینی (ره)

    من در اینجا به جوانان عزیز کشورمان ،به این ذخیره های عظیم الهی وبه این گلهای معطر ونوشکفته جهان اسلام سفارش میکنم که قدر وقیمت لحظات شیرین زندگی خود را بدانید و خودتان را برای یک مبارزه علمی وعملی بزرگ تا رسیدن به اهداف عالی انقلاب اسلامی آماده کنید …

    آمار سایت
  • کل مطالب : 1022
  • کل نظرات : 87
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 482
  • آی پی امروز : 99
  • آی پی دیروز : 86
  • بازدید امروز : 263
  • باردید دیروز : 172
  • گوگل امروز : 4
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 1,168
  • بازدید ماه : 3,935
  • بازدید سال : 33,381
  • بازدید کلی : 1,238,301
  • چشم های خیس من ...


    ايـن تــب و لــرزهــا تـمــامــش بـهـــانـه اســـت . . .

     

    تـا شــايـد لـحـــظه اي دسـتـت را بــر پـيـشـاني ام بـگـذاري و حـس كـنـم كـه

     

    مــالك تمــام دنـيا هـستـم!!!

    من تو را زیادتر دوستت دارم !


    تــمـام غـصـه هـا از هـمـان جـایـی آغـاز مـی شـونـد کـه …

     

    تـرازو بـر مـی داری ، مـی افـتـی بـه جـان دوسـت داشـتـنـت!

     

    انـدازه مـی گـیـری!